به رنگ خاموشی...


این جا همه چیز پیدا میشه...

بیای این جا نظر ندی یا لینک نکنیم و بری مدیونی!!!

شاید از آنجایی که همه ی روابط من با دنیای زنده ها بریده شده، یادگارهای گذشته جلوم نقش می بندد.گذشته، آینده، ساعت، روز، ماه و سال همه برایم یکسان است.مراحل مختلف بچگی و پیری برای من جز حرفهای پوچ چیز دیگری نیست، فقط برای مردمان معمولی، برای رجاله ها، رجاله ی با تشدید، همین لغت را می جستم، برای رجاله ها که زندگی آنها موسوم و حد معینی دارد، مثل فصلهای سال و در منطقه ی معتدل زندگی واقع شده است، صدق می کند.ولی زندگی من همه اش یک فصل و یک حالت داشته، مثل این است که در یک منطقه سردسیر و در تاریکی جاودانی گذشته است، در صورتی که میان تنم همیشه یک شعله می سوزد و مرا مثل شمع آب می کند ...

(صادق هدایت)



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در دو شنبه 19 تير 1391برچسب:,ساعت 21:32 به قلم فضول شناس| |


Power By: LoxBlog.Com